خواستگاری های من

عاشقانه های دیروز که به عشق پایدار امروز منتهی شد

خواستگاری های من

عاشقانه های دیروز که به عشق پایدار امروز منتهی شد

گره تازه بسته

23/09/1381

به نام آنکه نامش برتر است.

آخه آدم که سنگ نیست که بگویند امروز به این دل ببند فردا کسی دیگر. وقتی گره محبت بر ریسمان کسی بستی گشودن جز به درد ممکن نخواهد شد. هرچند که درد در متن زندگی انسان این جهانی بافته شده و با آن مانوسیم ولی خدایا خود فرمودی که پیامبران را پیامبر وصل قراردادی نه برای قطع. پس اگر خیر دنیا و آخرتم را در این وصل می دانی مُهر تاییدت را بر این گره تازه بسته بزن که دری که توبگشایی که تواند بست و راهی که تو سد کنی که تواند گشود.

تا لذت عشق این دنیایی در دل نیفتد ارزش عشق عالی را نمی توان ادراک کرد. همین که اهل بهشت گویند ماشبیه این نعمت ها را در دنیا دیده بودیم، عشق زمینی هم چکه ای از همان عشق عابد و معبودی حضرت حق است که در کام جان انسان ها ریخته و هر از گاهی مست باده آن جام می شوند و

گویی اینچنین است که بیشتر عرفایی که به جایی رسیده اند مثل ابن عربی که موسس تغزل و عاشقی در شعر است-البته با همان معانی عرفانی- خود می گوید که تغزل های او البته اشاره ای به زنی واقعی است اما غرض اصلی او معشوق حقیقی است، معشوق همه ذرات عالم حضرت پروردگار است.

بعد نوشت: به خاطرم می آید که جلسه دوم خواستگاری خوب برگذار شد اما پدر-مادر خیلی راضی نبودند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد